موعود نامه

مي نويسم براي مردي كه چهار گوشه قلبش شكسته است . . .

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ موعود نامه خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

منبع تصویر: bi-neshan.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مردی از انجام هیچ گناهی ابا نداشت و دیگر شهره ی شهر شده بود . بالاخره یک روز با دیدن حضرت حسین بن علی(ع) دلش لرزید و سر به زیر نزد حضرت(ع) رفت. مرد در حالی که گونه هایش از خجالت گل انداخته بود، من من کنان گفت: آقا جان! من هر چه می کنم نمی توانم گناه و معصیت را کنار بگذارم و انگار عادت کرده ام، شما مرا راهنمایی کنید.
امام حسین(ع) تاملی کردند و فرمودند: هر وقت خواستی گناه کنی، پنج کار را انجام بده و بعد به سراغ گناه برو :


اول‌ آنكه‌ از روزيِ خدا مخور و هر گناهي‌ خواستی‌ بكن‌.


دوم‌ آنكه‌ از تحت‌ ولايت‌ خدا خارج‌ شو و هر گناهي‌ خواستی‌ بكن‌.


سوم‌ آنكه‌ براي‌ گناه‌ جایي‌ را پیدا کن‌ كه‌ خدا در آنجا تو را نبيند و هر گناهي‌ خواستی‌ بكن‌.


چهارم‌ آنكه‌ چون‌ مَلك‌ الموت‌ براي‌ گرفتن‌ جان‌ تو آمد، او را از خود دور گردان‌ و هر گناهي‌ خواستی‌ بكن‌.


و پنجم‌ آنكه چون‌ فرشته‌ ی نگهبان دوزخ‌ خواست تو را در آتش‌ بيندازد، تو در آتش‌ داخل‌ مشو و هر گناهي‌ خواستی‌ بكن‌.


منبع: لمعات الحسین(ع)، علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني؛ با تصرف و تلخیص.

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:, ] [ 14:10 ] [ گمنام ]

[ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ما در دبیرستان معلمی داشتیم که همیشه به ما می گفت: تربیت فرزند از قبل از ازدواجتان شروع می شود و این جمله اش یا دانش آموزان را به تعجب وامی داشت و یا به خنده. ایشان می گفتند تا شما خودتان را درست نکنید، نمی توانید در آینده یک انسان دیگر را تربیت کنید. کسی که در جوانی خودش دست به هر کاری می زند، مطمئناً فردا نمی تواند به بچه اش بگوید فلان کار را نکن، زشت است و .... .
حتماً شما هم قبول دارید که اهل بیت(ع) در هر مسئله ای پیشتاز و الگو هستند و ما باید از سبک زندگی  آنان در زندگیمان استفاده کنیم. حالا شما در هر سنی که هستید، حتی اگر هنوز مجردید، می توانید از چند نکته ی تربیتی در سیره ی امام حسین(ع) استفاده کنید. . .


ادامه مطلب

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:, ] [ 14:7 ] [ گمنام ]

[ ]

در هر کجا که زندگی کنیم -به ویژه برخی شهرها، به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی- همیشه این احتمال هست که توسط حیوانات سمی گزیده شویم. اگر از این امر واهمه دارید و در جایی هم که زندگی می کنید این خطر تهدیدتان می کند، به توصیه ی آیت الله قاضی عمل کنید!

ایشان براى ايمنى از نيش زدن حيوانات موذى، اين دعا را سفارش مى کرد:
«اعوذ بكلمات الله التـامـات التـى لا يـجـاوزهـن برّ و لا فاجر من شر ما ذراء و من شر ما براء و من شر كـل دابـة؛ هـو آخـذ بـنـاصـيـتـها، ان ربى على صراط مستقيم»
یعنی: به كلمات تامه خداوند، كـلمـاتـى كـه هـيـچ نـيـكـوكـار و بدكارى از آن تجاوز نمى كند، پناه مى برم از شر آنچه آفريده است، او بر همه ی آنان تسلط دارد، همانا پروردگارم بر صراط مستقيم است.

[ پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:, ] [ 10:23 ] [ گمنام ]

[ ]

 مَثل ما وقتی که دعای فرج می خوانیم، مَثل انسانی است که میان انسانهای دیگر در کویری خشک و سوزان راه می رود. همه از گرمای آفتاب و تفتیدگی صحرا می نالند در حالی که او، چتری بزرگ دارد که سایه ای خنک بر سرش انداخته است. وقتی دعای فرج می خوانیم، در روزگاری که به لعنت خدا نمی ارزد، زیر سایه ی رحمت او قرار می گیریم.


ادامه مطلب

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 14:40 ] [ گمنام ]

[ ]

" انسان تنها موجودی است که نمی خواهد همان باشد که هست. "
*آلبر کالو*
ربیع حاجت می گوید :"روزی طبیبی هندی در مجلس منصور کتاب طب می خواند، در حالی که امام صادق (علیه السلام) نیزآنجا حضور داشتند. چون از قرائت مسائل طب ، فراغت یافت ، به امام ششم (علیه السلام)گفت: دوست داری از دانش خود به تو بیاموزم؟حضرت فرمود: نه ؛ زیرا آنچه من میدانم از دانش تو بهتر است .طبیب پرسید: تو از طب چه می دانی؟
فرمودند: من حرارت را با سردی ، و سردی را با گرمی ، رطوبت را با خشکی ، و خشکی را با رطوبت درمان می کنم،و مساله ی تندرستی را به خدا وا می گذارم و برای تندرستی دستور پیامبر را به کار می برم که فرمود :" شکم خانه درد است و پرهیز درمان هر دردی و تن را به آن چه خوی گرفته باید عادت داد".
طبیب گفت :" طب جز این چیزی نیست." امام گفت می پنداری که من این دستور ها را از کتاب های بهداشتی یاد گرفته ام ؟" گفت :"آری" .امام فرمودند : "من این ها را از خدا فرا گرفته ام . تو بگو من از جهت بهداشت دانا ترم یا تو؟" طبیب گفت:" البته من."امام علیه السلام فرمودند: "اگر این چنین است من از تو سوالاتی می پرسم، تو پاسخ بده."گفت : "بپرس."
امام صادق (ع) سوالات زیر را از طبیب هندی پرسیدند:
"*چرا جمجمه ی سر چند قطعه است؟
*چرا موی سر بالای آن است؟
*چرا پیشانی مو ندارد؟
*چرا در پیشانی خطوط و چین وجود دارد ؟
*چرا ابرو بالای چشم است؟
*چرا دو چشم مانند بادام است؟
*چرا بینی میان چشم هاست؟
*چرا سوراخ بینی در زیر آن است؟
*چرا لب و سبیل بالای دهان است؟
*چرا مردان ریش دارند؟
*چرا دندان پیشین ، تیز ترو دندان آسیاب پهن،ودندان بادام شکن بلند است؟
*چرا کف دست ها مو ندارد ؟
*چرا ناخن و مو جان ندارند؟
*چرا قلب ماند صنوبر است؟
*چرا شش دو تکه است ود در جای خود حرکت می کند؟
*چرا کبد (جگر) خمیده است؟
*چرا دوزانو به طرف پشت خم و تا می گردند؟
*چرا گام های پا میان تهی است؟"
طبیب هندی در پاسخ به تمامی سوالات بالا گفت :"
نمیدانم. "
امام فرمودند : "من علت این ها را می دانم. طبیب گفت : بیان کن."


ادامه مطلب

[ سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:, ] [ 15:2 ] [ گمنام ]

[ ]